دانلود آهنگ سوسن

تا خون تو رگ هایی منه

، تا دل گرفتارِ تن

، زوار گردِ خونتم ،

دوسِت دارم دیوونتم

، من جلد آشیونتم

، دوسِت دارم دیوونتم

، تو بهانه ی منی برای موندن ،

برای شعرای عاشقونه خوندن

، آخه من برات هلاکم میدونی

، اسیرِ یه عشق پاکم میدونی

، آخه من برات هلاکم میدونی ،

اسیرِ یه عشق پاکم میدونی

،زوار گردِ خونتم

، دوست دارم دیوونتم

، نمیشه احساس دل را به زبون بیارم

، وگرنه هزار و یک حرف نگفته دارم

، تو به دشت سینه ی من ،

مثل خورشید مثل آبی که بدون تو می میرم

، آخه من برات هلاکم میدونی

، اسیرِ یه عشق پاکم میدونی

، زوار گردِ خونتم ،

دوسِت دارم دیوونتم

، من جلد آشیونتم ،

دوست دارم دیوونتمن

دوست دارم میدونی که این کار دله
گناه من نیست تقصیر دله

دوست دارم می دونی که این کار دله
گناه من نیست تقصیر دله

عشق تو دیوونم کرده بی آشیونم کرده
ناز تو نازنینو ورد زبونم کرده

ناز تو نازینم شبگرد کوچه ها م کرد
خوب می دونی فدات شم عشقت با هام چیکار کرد

این بازیه زمونس آخه منم جوونم
همه می گن دیوونس اینو خودم می دونم
همه میدونن که عاشقی کاردله
گناه من نیست تقصیر دله

عشق تو دیونم کرده بی آشیونم کرده
ناز تو نازنینو ورده زبونم کرده

ناز تو نازینم شبگرد کوچه ها م کرد
خوب می دونی فدات شم عشقت با هام چیکار کرد

این بازیه زمونس آخه منم جوونم
همه می گن دیوونس اینو خودم می دونم
همه میدونن که عاشقی کاردله
گناه من نیست تقصیر دله

عشق تو دیونم کرده بی آشیونم کرده
ناز تو نازنینو ورده زبونم کرده

ای دلبر من که سفر رفتی
از کنج دلم چه بی خبر رفتی
ای نامهربون چه بلا بودی
بر گردن من طوق طلا بودی
من انگشتر و تو نگین من
در کنارتم نازنین من

از نوای من تو بگو
از وفای من تو بگو
من مستم و دل دیوونۀ تو
این دل میگیره خدا بونۀ تو
گلی رفت و تو از کنار من رفتی
از این دل بیقرار من رفتی

ای دلبر من که سفر رفتی
از کنج دلم چه بی خبر رفتی
ای نامهربون چه بلا بودی
بر گردن من طوق طلا بودی
من انگشتر و تو نگین من
در کنارتم نازنین من

از نوای من تو بگو
از وفای من تو بگو
من مستم و دل دیوونۀ تو
این دل میگیره خدا بونۀ تو
گلی رفت و تو از کنار من رفتی
از این دل بیقرار من رفتی

دلم در سینه افسرده
چراغ آرزوم مرده
گله عشقم بدست تو
چرا یک روزه پژمرده
تو رفتی نموندی به داغم گشاندی
برو خدانگهدار
لب از بوسه بستی دلم را شکستی
برو خدا نگهدار

شب اومد باز غم اومد
دوباره ماتم اومد
رو لاله های چشمم
دو قطره شبنم اومد
اگر یار دگر داری
که عشق او به سر داری
برو خدا نگهدار
دلم از شگوه لبریزه
که خون از دیده میریزه
برو خدانگهدار

شب اومد باز غم اومد
دوباره ماتم اومد
رو لاله های چشمم
دو قطره شبنم اومد
اگر یار دگر داری
که عشق او به سر داری
برو خدا نگهدار
دلم از شگوه لبریزه
که خون از دیده میریزه
برو خدانگهدار

شب اومد باز غم اومد
دوباره ماتم اومد
رو لاله های چشمم
دو قطره شبنم اومد
اگر یار دگر داری
که عشق او به سر داری
برو خدا نگهدار
دلم از شگوه لبریزه
که خون از دیده میریزه
برو خدانگهدار

رفتی سفر تو بی خبر از خونه ی ما
خاموش و سرده بی تو این كاشونه ی ما
رفتی سفر تو بی خبر از ماتم دل
جای تو غم شد همدمو همخونه ی دل
هر جا میرم یادت همیشه هرگز ازم جدا نمیشه
هر چند كه این سفر كوتاهی اما دلم رضا نمی ده
تو در این سفر خدا یازبلا نگهدارش كه دل امیدوارم ز خیال اونشسته
شبی از درد فراقش رو به میخانه نمودم
دیدم از بخت سیاهم در میخانه ببسته
فقط آرزوم همینه كه تو از سفر بیایی
نكنه دلم بمیره یه وقت از غم جدایی

رفتی سفر تو بی خبر از خونه ی ما
خاموش و سرده بی تو این كاشونه ی ما
رفتی سفر تو بی خبر از ماتم دل
جای تو غم شد همدمو همخونه ی دل
هر جا میرم یادت همیشه هرگز ازم جدا نمیشه
هر چند كه این سفر كوتاهی اما دلم رضا نمی ده
تو در این سفر خدا یازبلا نگهدارش كه دل امیدوارم ز خیال اونشسته
شبی از درد فراقش رو به میخانه نمودم
دیدم از بخت سیاهم در میخانه ببسته
فقط آرزوم همینه كه تو از سفر بیایی
نكنه دلم بمیره یه وقت از غم جدایی

خوش به حاله دیونه که همیشه خندونه
از تموم زندگی روشو بر می گردونه
از تموم زندگی روشو بر می گردونه
خوش به حاله دیونه که همیشه خندونه
خوش به حاله دیونه که همیشه خندونه
با کسی او دیگه کاری نداره
از کسی او دیگه پروا نداره
تودلش عشق کسی جا نداره
آشنائی دیگه معنا نداره
تودلش عشق کسی جا نداره
آشنائی دیگه معنا نداره
خوش به حاله دیونه که همیشه خندونه
خوش به حاله دیونه که همیشه خندونه
پاشو رو تموم دنیا می زاره
به دیاره دیگه ای پا میزاره
واسه هرکس ادائی درمیاره
همه را به خندیدن وا میداره
خوش به حاله دیونه که همیشه خندونه
خوش به حاله دیونه که همیشه خندونه
از تموم زندگی روشو بر می گردونه
از تموم زندگی روشو بر می گردونه
خوش به حاله دیونه که همیشه خندونه
خوش به حاله دیونه که همیشه خندونه

خوش به حاله دیونه که همیشه خندونه
خوش به حاله دیونه که همیشه خندونه
از تموم زندگی روشو بر می گردونه
از تموم زندگی روشو بر می گردونه
خوش به حاله دیونه که همیشه خندونه
خوش به حاله دیونه که همیشه خندونه

میخوام برم از این دیار
شکوه کنم به روزگار
که رقیب من رسیده به یار
چه کنم به کار کردگار آخ به دلم آخ به دلم
چراغ ایوونم رفت
جلوی چشام جونم رفت
مرغ غزل خونم رفت
یه کارد سلاخ به دلم آخ به دلم آخ به دلم
شب همه شب تا به سحر
هی می خورم خون جگر
یکی آورد برام خبر
که عروسی کرد با یک نفر آخ به دلم آخ به دلم
چراغ ایوونم رفت
جلوی چشام جونم رفت
مرغ غزل خونم رفت
یه کارد سلاخ به دلم آخ به دلم آخ به دلم
رفته بودیم خونه خدا
بسته بودیم عهد و وفا
به عهد خود زد پشت پا
با دیگری شد آشنا آخ به دلم آخ به دلم

چراغ ایوونم رفت
جلوی چشام جونم رفت
مرغ غزل خونم رفت
یه کارد سلاخ به دلم آخ به دلم آخ به دلم
رفته بودیم خونه خدا
بسته بودیم عهد و وفا
به عهد خود زد پشت پا
با دیگری شد آشنا آخ به دلم آخ به دلم

بسان مرغکی آواره ای غم
به دشت سینه من پر گشودی
به سقف کلبه ی ویرانه ی دل
گرفتی آشیان آنجا غنودی
بگو ای غم سرایی جز دل من
چنین مخروبه آیا دیده بودی
تو که ماوآ در این ویرانه کردی
ز صاحب خانه اش پرسیده بودی

نمی پرسی ز من بیش ازتو ای غم
چه کس در خلوت دل آشیان داشت
چه کرد او داد چرا رفت و کجا رفت
چه جایی بهتر از اینجا نشون داشت
تو میدانی که آیا این دل من
زمان چون بهاری پر صفا بود
دلی سرمست از شوق محبت
دلی اکنده از مهرو وفا بود

مرو ای غم که بی تو این دل من
چو فانوس شکسته سوت و کوراست
مرا بی همزبان مگزار مگذر
که با شادی رهم بس دور دوراست

یادته یه روز تنگ غـــــروب
خورشید داشت میرفت تو اَبرا
گفتی دیگه وقتِ رفتنـــــــه
منو گذاشتــــــی تنهــــــــــا
بیا که هنوزم دل من ، برای تو مهربونه
تو بیا که دلخوشیم تویی ، خدا خودش میدونه
بی تو من پای دلم رو می شکنم
دیگه قید همه چی رو می زنم
بی تو من پای دلم رو می شکنم
دیگه قید همه چی رو می زنم
بیا که دل خـــریدار نداره
مریضه و پرستار نداره
بیا که دل خـــریدار نداره
مریضه و پرستار نداره

نمی دونی آخه مردم که چقــــــدر زخم زبونم میزنند
تو که نیستی که ببینی که چه آتیشی به جونم میــزنند
بی تو من پای دلم رو می شکنم
دیگه قید همه چی رو می زنم
بی تو من پای دلم رو می شکنم
دیگه قید همه چی رو می زنم
بیا که دل خـــریدار نداره
مریضه و پرستار نداره
بیا که دل خـــریدار نداره
مریضه و پرستار نداره

یادته یه روز تنگ غـــــروب
خورشید داشت میرفت تو اَبرا
گفتی دیگه وقتِ رفتنـــــــه
منو گذاشتــــــی تنهــــــــــا
بیا که هنوزم دل من ، برای تو مهربونه
تو بیا که دلخوشیم تویی ، خدا خودش میدونه
بی تو من پای دلم رو می شکنم
دیگه قید همه چی رو می زنم
بی تو من پای دلم رو می شکنم
دیگه قید همه چی رو می زنم
بیا که دل خـــریدار نداره
مریضه و پرستار نداره
بیا که دل خـــریدار نداره
مریضه و پرستار نداره